سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
**********
روزنامههای امروز یکشنبه یازدهم شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که اولین گفتگوی تلویزیونی رئیسجمهور، فشار رادیکالها به دولت، سهمخواهی چپها و عوبر اصلاحطلبان از خاتمی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
یک روزنامه اصلاح طلب بر این باور است که نامه عباس عبدی به سیدمحمد خاتمی بیانگر رویکرد وی برای فاصله گیری از رادیکالیسم بوده و وی لزوم پوست اندازی جریان اصلاحات با عبور از رادیکال ها را گوشزد کرده است.
روزنامه اعتماد با بیان اینکه عباس عبدی به عنوان یک کنشگر و روزنامهنگار جسارت پوستاندازی در مواضع و دیدگاههای سیاسی خود براساس واقعگرایی و پراگماتیسم را داشته است، نوشت:
نگارش نامه اخیر نیز ناشی از همین پراگماتیک بودن وی است. رویکرد آقای عبدی بیانگر نوعی پوستاندازی و فاصلهگیری از شعارهای رادیکال دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ براساس واقعبینی است و این نهتنها یک عیب بلکه برای یک کنشگر سیاسی ضرورت است که باتوجه به درک شرایط و مقتضیات زمان نوع کنشگری خود را تنظیم کند. نویسنده نامه به عنوان یک روزنامهنگار و کنشگر که بهخوبی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران آگاه است به این نتیجه رسیده که فاصلهگیری از دوقطبی اصولگرایی -اصلاحطلبی ضرورت دارد و در حال حاضر اولویت ایران و منافع ملی آن میباشد و ضرورت تحقق آن تعدیل مواضع خود است.
این روزنامه اصلاح طلب در خاتمه نوشت:
باید عینک بدبینی را کنار گذاشت و با نگاهی واقعگرایانه به نگارش این نامه نگاه کرد. بدینمعنا که عبدی به عنوان یک کنشگر و روزنامهنگار پراگماتیک با درک شرایط و مقتضیات زمان و برای تحقق وفاق ملی خواهان نوعی پوستاندازی در اردوگاه سیاسی خود شد و با تقاضا از رهبر اردوگاه خواستار برخی اصلاحات کلامی و رفتاری در میان نیروهای رادیکال اصلاحطلب برای نیل به ضرورت فعلی جامعه ایران یعنی تحقق وفاق ملی گردیده است، موضوعی که اولویت اول جامعه ایران است و لازمه تحقق آن کاهش تنش، استفاده از توان تمامی نیروها، شایستهسالاری در انتصابات، عقلگرایی در کنشگری و اعتدالگرایی در رویکرد کلامی و عملی است.
همچنین عبدی در یادداشتی مجزا در اعتماد مینویسد:
منظور از فرهنگ نقد این است که عواطف مخاطب را نشانهگیری نمیکنند و نمیخواهند در یک فضای احساسی، مخاطب را با خود همراه کنند. به گمان من ارتقای فرهنگی و سیاسی جامعه به سطحی رسیده است که نقدهای احساسی، شخصی و مملو از کلمات تحقیرکننده معمولا اثری ندارند و اگر داشته باشند، اثرشان کوتاهمدت و موقت است.
عبدی همچنین در خلال نوشته خود به شکلی در حال بیان این نکته است که برخی از انتقادات اصلاح طلبان به وی ناشی از هیجان و احساس بوده و قصدشان افشاگری و رسواسازی است نه روشن شدن حقیقت!
بیان این مطالب از سوی عباس عبدی نشان میدهد که واکنش ها و نقدهای اصلاح طلبان نسبت به نامه وی خطاب به سیدمحمد خاتمی آنچنان بوده که وی در گام اول و پیش از پاسخ به محتوای نقد منتقدین تلاش کرده که از لزوم فرهنگ نقد سخن به میان بیاورد.
تاملی بر این مطالب نشان میدهد که در جریان اصلاحات دو طیف عملگرا (در ساختار) وجنبشی(برساختار) وجود داشته و این جبهه در برزخ ایدههایی مبتنی بر توافق- ستیز با نظام سیاسی به سر می برد، نامه افرادی همچون عبدی به سیدمحمد خاتمی را باید در چارچوب نمادی از شورش علیه انقیاد موجود در جبهه اصلاحات دانست. وضعیت موجودی در جریان اصلاحات که نسبتی به واقعیت های جامعه ندارد.
روحانی به صورت معنادار به مشکلات شرق ایران توجه نکرد!
یک روزنامه اصلاح طلب معتقد است که روحانی به صورت معنادار به مشکلات شرق ایران توجه نکرد؛ روزنامه اعتماد در یادداشتی با انتقاد از برخی دولت ها برای توسعه شرق کشور، نوشت:
تحلیل مشکلات مردم سه استان خراسان رضوی، شمالی و جنوبی و همچنین مشکلات متفاوت استان سیستان و بلوچستان و نیاز آنها به توسعه مدیریت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و توسعه زیرساختهای ملی و بینالمللی در دستور کار برخی از پژوهشگران قرار گرفته است که باید به آن توجه شود.
این روزنامه همچنین با اشاره به مسائل مهم مرزی ناشی از حاکمیت طالبان و پرورش گروههای تروریستی در همسایگی ایران به ویژه در ولایات هرات، فراه، نیمروز، زابل و زرنج افغانستان، هجوم مهاجران افغانی و ... ضرورت توجه دولت وفاق ملی به شرق کشور را یادآور شد و تصریح کرد، مردم شرق کشور ۱۴۰۳ در راستای تامین منافع ملی، برای پرهیز از تنشهای ملی و بینالمللی، برای تغییر و امید به تحول در مدیریت امور کشور و «برای ایران» به دکتر پزشکیان رای دادند.
اگر اهل سنت بر قهر و تحریم انتخابات گذشته اصرار میکردند و به دعوت ندای اصلاحطلبان و اشخاص خیرخواه بیتوجهی میکردند پرواضح است که امروز دکتر مسعود پزشکیان، رییسجمهور ایران نبود. همانگونه که در دوره یازدهم و دوازدهم به دکتر روحانی رای دادند ایشان را کمک کردند و متاسفانه آن رییسجمهور هم بهرغم اصرار ما به صورت معنادار به مشکلات شرق ایران توجه نکرد.